Sunday, October 04, 2009

 

اندر احوالات خانه خریدن

مکان: دفتر مشاورین املاک

موقعیت جغرافیایی: خیابان نیاوران، دور و بر کاخ

حاضرین: من، بابک، آقای صاحب املاک، جناب سرهنگ شریک صاحب املاک، آقای م مشاور ملاک، آقای فروشنده

توضیح: سه نفری که در این دفتر کار می کنن جزء خوشتیپ ترین افرادی هستن که تا به حال دیدم. آقای صاحب املاک حدود چهل ساله به نظر میاد که بعدها خودش گفت پنجاه سالشه (مـــــــع.....). سرهنگ و فروشنده پنجاه و خرده ای ساله هستند و آقای م هم دور و بر سی و پنج سال
گفتگوها:ه
آقای فروشنده: میگما من پسرم متولد لندنه...اگه خونه ای رو که بعدا می خرم رو بخوام بنامش کنم مشکلی پیش نمیاد؟ (جواب که معلومه...گفت که چ..بیاد)ه
آقای صاحب املاک: نه آقا. من خانمم متولد برلینه. خونه زعفرانیه رو هم به نامش کردم. هیچ مشکلی هم پیش نیومد.ه
سرهنگ: منم خانمم متولد قاهره است. ویلای شمالو که خریدم به نامش کردم. می دونی حوصله کارهاشو نداشتم گفتم به نامش باشه که خودش هم بهش برسه
آقای م: منم خانمم آلمان به دنیا اومده ولی شناسنامه اش مال تهرانه (چه ربطی داشت).ه
.
.
چند دقیقه بعد، بعد از کلی چونه زدن بر سر نوشتن مبایعه نامه
.
.
آقای فروشنده: خونمو عوض کردم چون ازش خسته شده بودم. می خوام برم یه جای جدید
آقای صاحب املاک: منم با تنوع خیلی موافقم. برای همین هم دائم ظاهرم رو عوض می کنم. هر روز هم لباسم رو حتما عوض می کنم. هیچوقت دو روز پشت سر هم یه لباس رو نمی پوشم. امروز مونده بودم چی بپوشم که چشمم افتاد به این کت شلوار ایتالیاییم، یادم افتاد که اِ...ای بابا...من اینو هم که دارم.این شد که امروز اینو پوشیم. البته کمربندشو خودم از ایتالیا آوردم (اینجا رو یه کم با بی تفاوتی میگه که یعنی این چیزها برای من عادیه)ه
آقای م: منم همیشه کت و شلوار ایتالیایی می پوشم به نظرم خیلی شکیل تره
.
.
توضیح دیگه: ظاهرا هر مبایعه نامه ای که نوشته می شه باید در سایت مربوط به املاک ثبت بشه و یه کدی دریافت کنه. این باعث میشه که از کلاهبرداری جلوگیری بشه و یه خونه به چند نفر فروخته نشه
.
.
نوبت میرسه به وارد کردن اطلاعات مبایعه نامه در سایت
.
آقای صاحب املاک: سیستمم امروز خرابه باید صبر کنید تا بدم درستش کنن
من: مشکلش چیه؟
آقای صاحب املاک:نمی دونم یهو خاموش شد و دیگه روشن نشد (با یه کم استرس. خیلی کم)ه
من: بذارید ببینم.ه
.
تا دکمه رو میزنم روشن میشه و بدون هیچ مشکلی ویندوز بالا میاد
آقای صاحب املاک: اِ...انگار درست شده. دیروز که من هرچی زدم روشن نشد. پس اگه میشه خودتون زحمتش رو بکشین(حالا که میبینه ناوارد نیستم اینو میگه)ه
من: آدرس سایت چیه؟
آقای صاحب املاک: باید بزنی دبلیو دبلیو دبلیو دات کام
من: چی دات کام ( با خنده ای که به زور کنترلش میکنم)ه
آقای صاحب املاک: مگه چی داره؟
سرهنگ: اجازه بدید من آدرس رو بخونم. باید بزنی دبلیو دبلیو دبلیو ایران املاک دات کام. حواست باشه املاک دوتا کِی داره. (حالا آدرس اینه. داشتم از پایین یه پوستر تبلیغاتی که به دیوار چسبونده بودن می دیدم
www . iranamlaak . com
آقای فروشنده: بلـــه. بنویس دبلیو املاک آت کام
من و بابک: در حال منفجر شدن
.
تا اطلاعات رو وارد سیستم کنم چندین بار نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و حالا نخند کی بخند. بابک هم به زور جلوی خودش رو میگرفت و به من چشم غره می رفت. پس خرابی بهونه بود. بلد نبودن با سیستم کار کنن. بعدا گفتن که یه مراکزی برای این کار هست که مبایعه نامه ها رو میدن اونجا و اونها هم وارد سایت می کنن. مونده بودم این آدمها که این همه دم از زندگی کردن در خارج از کشور رو می زنن، پس چرا حرف زدنشون اینجوریه؟ با این وجود باز هم خودشون رو از تک و تا ننداختن و موقع خداحافظی آقای صاحب املاک گفت:ه
نگران نباشید همه چیز خوب پیش میره . به قول آمریکاییها دونت اوری...ه

Comments: Post a Comment



This page is powered by Blogger. Isn't yours?