Sunday, April 30, 2006

 

درخواست1

اینجا، منظورم توی این اداره است قوانین و مقررات بسیار دقیق و مو به مو اجرا میشه. طوری که هیچ جای دیگه نمی تونی این قانونمندی رو ببینی. مثلا وقتی می خوای از یکی از امکانات اینجا استفاده کنی اول باید یه درخواست بنویسی و بدی به آقای رییس. ایشون اگر موافقت کنن، درخواست رو می دن به آقای ش تا روش یه نامه اداری زده بزنه. آقای ش متن نامه رو تنظیم می کنه و می ده به تایپیست تا تایپ کنه.ه

درخواست2

تایپیست تایپ می کنه و می ده به آقای ش. ایشون نامه رو میبره برای آقای رئیس. آقای رئیس از متنش ایراد میگیره و دوباره برش می گردونه به آقای ش. ایشون هم متن نامه رو تغییر می ده و دوباره می ده به تایپیست. تایپیست هم اصلاح می کنه و می ده به آقای ش. آقای ش هم دوباره می بره برای آقای رئیس. ایشون امضا می کنه و میده به آقای ش. آقای ش نامه رو میده به خانم ر تا شماره بزنه و وارد برنامه زونکن کنه.ه

درخواست3

. بعد هم میده به آقای ا که ببره برای مدیرعامل. توجه داشته باشید که این مراحل هر کدوم حداقل سه روز و حداکثر ده، پونزده، سی ...روز طول میکشه تازه اگه خوش شانس باشی و درخواستت اون وسطا گم نشه که در این صورت تمام این مراحل از اول باید تکرار بشه. بعد از یک ماه(بد شانس باشی شایدم بیشتر) که جواب نامه ات از دفتر مدیرعامل برمی گرده میبینی که با درخواستت مخالفت شده و دست از پا درازتر میری سر جات میشینی.ه

درخواست4

چند روز بعد به طور کاملا اتفاقی میفهمی که خانم م همون که قبلا خدمتتون معرفیش کردم مدت زیادیه که داره از همون چیزی که شما درخواست کردی و مخالفت شده استفاده می کنه بدونه اینکه اصلا درخواستی درکار باشه.ه
.
پ. ن. به خاطر مشکلات مجبور شدم که قسمت قسمت بنویسم. اگه میدونستین چقدر برای این پست زحمت کشیدم ده تا ده تا کامنت میذاشتین

Wednesday, April 26, 2006

 

دم آقای رئیس جمهور گرم. کلی علاقه ام بهش بیشتر شد. از این به بعد هم هرکی پشت سرش حرف بزنه با من طرفه. چه معنی داره جایی وجود داشته باشه که آقایون بتونن برن اونجا و خانمها نتونن؟؟؟ امسال تو لیگ بازی پرپولیس و استقلال رو همگی باهم تو استادیوم نگاه می کنیم. اگه دیدید یکی جلوی دوربین داره بندری میزنه اون منم.ه

Monday, April 24, 2006

 

:(

من دیگه آبم با این بلاگ اسپات تو یه جوب نمی ره. وقتی از دو سه خط بیشتر می نویسم دیگه پابلیش نمی کنه. باید یه فکر دیگه بکنم. کلی مطب تو ورد نوشتم که داره خاک می خوره و نمی تونم اینجا بذارمش. شاید از اینجا اسباب کشی کنم...ه

Monday, April 17, 2006

 

تو بودی چی فکر می کردی ؟؟؟ یه نفر که خیلی احساس می کنی بهش نزدیکی موبایلتو بگیره که به نامزدش زنگ بزنه بعد هم شماره ای رو که گرفته پاک کنه.ه
.
پ.ن.با توجه به درخواستهای مکرر خواننده گان عزیز اعلام می کنم که تا الان موفق نشدم آقای دوزنه رو ببینم. چون تو عید همش مسافرت بودم. بعدش هم... خوب نشد دیگه... ه

Saturday, April 15, 2006

 

انگار موفق شدم. هوراااااااااااااااااااااااااااااااا

این پست رو می نویسم و توکل بر خدا پابلیشش می کنم. اگه درست شد که هیچ اگر نه شده تا صبح هم بیدار بمونم می پابلیشونمش. خوب از کجا بگم؟؟؟ از عید و تعطیلات که دیگه حال و هواش گذشته و خودمم دیگه حسشو ندارم. تازه یه دو سه بار هم راجع بهش نوشتم که پرید... اصلا از همین امروز شروع می کنم.ه
.
صبح رفته بودم بانک و می خواستم به حساب یه نفر پول بریزم. انگار رفته بودم سینما. اصلا یادم رفت برای چی رفته بودم. هر طرفش یه اتفاقی در حال افتادن بود. یه طرف یه خانمی کارتش رو گذاشته بود تو دستگاه خود پردازو کارت نا پدید شده بود. هر چقدر دل و روده دستگاه رو گشتن نبود که نبود. طرف دیگه یه آقایی با یه خانم مسن در حال کش مکش بود. آقاه می خواست برای خانمه حساب باز کنه وخانمه پولاش رو قایم کرده بود و نمی داد. با هزار دعوا بالاخره یه کم از کیفش و یه کم از تو جوراب و یه کمه دیگه از یه جایی که مخصوص خانمهاست در آورد و داد به آقاهه. اونور هم که صف باجه بود یه آقایی از در اومد تو و رفت اول صف وایساد. صدای همه در اومد که آقا آخر صف این وره ولی آقاه هی می گفت نه خیر این وره شما اشتباه وایسادین. خلاصه یه دوساعتی تو بانک بودم تا کارم رو انجام دادم ولی خیلی خوش گذشت. ه
.
حالا بذارین این پست رو امتحان کنم بازم برمی گردم. می ترسم باز همش بپره. ه

آخه یکی به من کمک کنه. از بس حرف نزدم دارم خفه میشم. الان دیگه دارم ناراحتی روحی می گیرم. اگه حناق بگیرم چی...ه

وای... الان دیگه میشنیم گریه می کنم. بازم یه پست طولانی نوشتم ولی همش پرید. نمی دونم این وبلاگه چشه با پستای بیشتر از یک خط مشکل داره

انگار درست شد. داره کار می کنه...ه

Monday, April 10, 2006

 

1...2...3...امتحان می کنیم

This page is powered by Blogger. Isn't yours?