Thursday, November 27, 2008

 

همیشه شعبون...یه بار هم رمضون

خب همیشه که نمیشه آدم وبلاگ خوب و پر محتوا و آموزنده یا وبلاگ خاطرات گذشته و عشقهای سوزان واتفاقهای روزمره بخونه...یه موقع هایی هم پیش میاد که دلش یه وبلاگ از اون نوع می خواد. از اونهایی که نویسنده اش یه کم بیشتر از خاطرات روزمره می نویسه. مثل وبلاگ یه دختر فراری یا یکی مثل اون پسره عرفان که از اون راهها کسب درآمد می کرد و راضی هم بود. چه میدونم از همون وبلاگها دیگه. قبلا هم گفته بودم که اصولا آدم بی ادبی نیستم. خب چیکار کنم الان زبونم نمی چرخه بگم از کدومها. حالا نه اینکه خودم دلم بخواد بخونم ها... نه. اصلا...منو این حرفها... همینجوری می گم. یعنی می گم بالاخره یکی پیدا میشه که دلش مطالب اونجوری هم بخواد، (عجب آدمهایی پیدا می شن!)...حالا میگن هیجان داره، کنجکاوی زیاد می کنن. فضولن...نمی دونم... من که جاشون نیستم بدونم. تازه اگه یکیشون رو می دیدم می گفتم خب برو بشین پای ماهواره ببین چه جوریه یا فیلمهاش که همه جا ریخته یه جوری سر و تهشو هم بیار دیگه. حتما باید وبلاگش رو بخونی؟ من که خودم یکی دو تا سراغ داشتم که حالا دیگه نمی نویسن. نه اینکه علاقه داشته باشم به خوندنش ها...نه فقط می خوندم ببینم چه جوریه...همین

پ.ن: "شب عروسی بعد از مراسم عروسی تو اتاق چی کارکنم" : اینو تو گوگل جستجو کرده.، سر از اینجا در آورده


Comments: Post a Comment



This page is powered by Blogger. Isn't yours?