Saturday, November 15, 2008

 

چیکار میکنه این فسقلی هنوز نیومده

پنجشنبه و جمعه حسابی کار کردیم...البته بیشتر بابک...من هم اون وسطها میپلکیدم و سعی می کردم یه جوری خودم رو فعال نشون بدم ولی عملا کاری ازم بر نمیومد. برای آماده کردن اتاق این فسقلی باید یه سلسله جابجایی های مقدماتی رو زنجیروار انجام بدیم. اتاق کار، مطالعه یا هر چیز دیگه ای که اسمش رو میذارید باید خالی بشه، کاغذدیواری و موکت هم بشه چون سرامیک برای بچه خطرناکه. اما کامپیوتر و کتابخونه و اون همه خرت و پرت رو کجا باید میبردیم؟ خونه ما انباری نداره ما هم به جاش اتاق کوچیکه که شکل ال داره رو انباری کرده بودیمو هرچی خرت و پرت و کارتون و جعبه و چیزهای اضافی داشتیم رو گذاشته بودیم اونجا. دیروز این اتاق انباری رو ریختیم بیرون. نصف بیشتر وسائل رو ریختیم دور. تمام اون چیزهایی که تو این مدت استفاده نکرده بودیم و فکر می کردیم یه روزی به درد می خوره منتقل شد به پشت در کوچه. تا میرفتیم و برمیگشتیم که سری بعدی رو بذاریم بیرون ناپدید می شدن. وای که چه حالی هم میده این دور ریختن. فقط چند تا تیکه چیزهایی که به درد بخور و یا قیمتی بودن رو نگه داشتیم که همه رو چیدیم روی یه میز که درون قسمت ال مانند اتاق گذاشتیم. (نمی دونم به اون قسمت چی باید بگم) حالا می خوام جلوش رو یه پرده ای چیزی بزنم و اونجا رو بپوشونم و از بقیه اتاق که بصورت مستطیل هست استفاده کنم. میز کامپیوتر و کتابخونه هم طی چند روز آینده باید منتقل بشه به این اتاق تا اتاق نی نی خالی بشه. شاید بخوایم اتاق خودمون رو با اتاق نی نی عوض کنیم اما اول باید خالی بشه تا بعد تصمیم بگیریم. تخت و کمدش هم فردا آماده میشه اما چون اتاق آماده نشده به فروشنده گفتم صبر کنه و فعلا نیارتشون تا خبرشون کنم. تقریبا تمام خریدها انجام شده اما باز هم چون اتاق آماده نبود هر کدوم رو یه جا گذاشتم. هر وقت که چیدمشون حتما عکشون رو میذارم. الان به ذهنم رسید که از همه مراحل این جابجایی ها عکس هم بگیرم ولی حیف شد از اتاق کوچیکه قبل از مرتب شدنش عکس ندارم. عکس هم میشدها! به هوای اینکه به زودی قراره مرتب بشه از مدتها قبل هر چیزی رو همون وسط گذاشته بودم. جای راه رفتن نبود ولی خب حیف که عکس نگرفتم. الان فقط باید چند تا اسباب بازی براش بخیریم و یه چند تا لباس برای موقعی که یه کم بزرگتر میشه. چون تو زمستون به دنیا میاد بیشتر لباسهای سایز صفر تا سه ماهش زمستونی و ضخیم هستن. تاریخ به دنیا اومدنش رو بهتون نگفتم نه؟ دکتر فعلا گفته بیست و پنجم دی اما ممکنه تغییر کنه. یعنی درست دو ماه دیگه یه نفر دیگه به جمع خانواده مون اضافه میشه و میشیم سه نفر.

دیگه می مونه کارهای خودم. پنجشنبه صبح با بابک رفتیم یه خرید کلی انجام دادیم. از هرچیزی که خراب شدنی نبود مثل رب، روغن، پودر ماشین، شامپو و....خلاصه چیزهایی مثل این یه عالمه خریدیم و انبار کردیم تا کمتر مجبور شیم بریم خرید. بعد از اومدن فسقلی رفت و آمد زیاد میشه و مهمون زیاد میاد خونمون. مونده پر کردن فریزر از سبزی های مختلف خورشی و غیر خورشی که کار خانمیه که همیشه این کار رو انجام میده . فقط باید بهش سفارش بدم. می بینید چقدر خونه دار شدم. دارم فکر همه جا رو می کنم. دیگه چیکار باید انجام بدم؟؟؟ شماها که تجربه دارید بهم کمک کنید و اگه کاری باید انجام بدم بهم بگید. بقیه فعالیتها رو پس از انجام براتون حتما توضیح می دم.ه

پ.ن: نمیدونید تمام این کارها رو بابک با چه عشقی انجام میده. خودم هم دوست دارم اما بابک یه جور دیگه است. هرچیزی که می خریم و میاریم رو با احتیاط باز می کنه و وقتی نگاهش می کنه ضعف می کنه. فکر کنم تو نگه داری فسقلی مشکلی نداشته باشم. همش بغل باباش باشه و من راحت باشم ;) ه

پ.ن: فقط چند روز دیگه وقت داریم تا از آرامش زندگیمون استفاده کنیم. هر وقت می خوایم بخوابیم. هر جا می خوایم بریم. هر چی می خوایم ببینیم و خلاصه بر اساس میل و اراده خودمون تصمیم بگیریم. از دو ماه دیگه به بعد دیگه این خبرها نیست. ه

پ.ن: روز یکشنبه هفته پیش رفتیم کنسرت مانی رهنما، مهران مدیری، رضا یزدانی و علیرضا عصار. ما بلیط پونزده هزارتومنی خربده بودیم اما ییهو یه نفر کل خانواده مون رو دعوت کرد اونجا. اون هم کجا؟ جایگاه وی آی پی یعنی بلیط پنجاه هزار تومنی. آی حال داد. بلیط خودمون رو هم دادیم به دو نفر دیگه که در بدر دنبال بلیط بودن. کلی حال کردن. کنسرتشون هم جالب بود. با اینکه از نظر صدا گوش آدم کر می شد اما بد نبود. اون شب رضا کیانیان، محمدرضا شریفی نیا، پژمان بازغی و مسعود کیمیایی مهمونهای ویژه بودن که دو ردیف جلوتر از ما نشسته بودن. عصار که حرف نداشت. آره بارون میومد مهران مدیری رو هم دوست داشتم. کلا بقیه اش به غیر از رضا یزدانی خوب بود.ه

پ.ن: من و بابک هم به جمع لاست بینان اضافه شدیم.ه


Comments: Post a Comment



This page is powered by Blogger. Isn't yours?