Wednesday, May 14, 2008

 

شوخی

دیدی...؟ پشت سرت هرچی می خواد میگه بعد میاد در کمال پررویی تو چشمات نگاه می کنه و میگه : من این حرفها رو راجع به تو زدم، اومدم بهت بگم که غیبت نباشه....؟

دیدی...؟ این پسر جینگولهای سیخ سیخی رو... وقتی سر چهارراه می خوان به زور از سمت راستت سبقت بگیرن و بهشون راه نمی دیدی ...بعد که از تو آینه عقب نگاهشون می کنی، کم نمیارن و برای اینکه ضایع نشن با تمسخر لبخند میزنن که یعنی کوچولو خودم بهت راه دادم...؟

دیدی...؟ از وقتی حامله میشن میان تو وبلاگشون فقط راجع به بچه شون می نویسن تا موقع عروسی قند عسلشون...؟

دیدی...؟ تو عروسی یا مهمونی کلاس میذارن و نمی رقصن و یه گوشه میشینن غیبت مادر شوهر و خواهر شوهر رو می کنن و تو که داری اون وسط شلنگ تخته میندازی رو بی کلاس وامل می دونن...؟

دیدی... ؟ آدرس وبلاگش رو حتی به زندایی همسایشون هم می ده که دیگه جرات نکنه چیزی توش بنویسه...؟

دیدی...؟ حافظه اش مثل حافظه ماهی قرمز می مونه....یه چیزی رو خودش بهت می گه، یه مدت بعد که راجع به اون موضوع باهاش صحبت می کنی میگه: حـــــــــــــــیــــــــــــن....تو از کجا فهمیدی؟

دیدی...؟ ازت می پرسه رفتی مسافرت چی برای خودت خریدی و تو بهش میگی فلان چیزو...دفعه بعد که میبینیش رو به یکی دیگه میگه: من خیلی وقته فلان چیز رو خریدم....اون موقعی که کسی اصلا نمی دونست فلان چیز چی هست...؟

دیدی..؟ همش میان تو وبلاگشون از محل کارشونو اینکه چقدر پست مهمی دارن و چند تا نیرو زیر دستشونه و تو کار خیلی جدی هستن می گن و هی این تخصص این تخصص می کنن و دم از تخصصشون میزنن و هی اصطلاح پشت اصطلاح ردیف می کنن...؟

دیدی...؟ بیشتر از ده بار با یه اسم مستعار باهاش چت کردی، دفعه یازدهم که یه مقدار هم با فاصله میشه و میگی یه گپی باهاش بزنم...نمی شناستت و می پره بهت که تو هنوز دست از مردم آزاریت برنداشتی...خسته نشدی از بس آی دی ساختی و من هم ایگنورت کردم ...یا خودت رو معرفی کن یا باز هم ایگنورت می کنم...من که می دونم تو کی هستی...؟

دیدی...؟ تا میان تو اتاقت و باهات یه کاری دارن سرشون رو میندازن پایینو مثل همون حیوون گندهه میان پشت میزتو وقتی دارن کارشون رو میگن زل میزنن به صفحه مونیتورت...؟

دیدی...؟ مطلب وسه وبلاگشون کم میارن، هی از این و اون مایه میذارنو وسه بقیه کری می خونن...؟

********************************************
پ.ن: تو این هاگیر واگیر بی خیالی نمی دونم چرا اینقدر دلم وسه تو تنگ میشه...ه
پ.ن: این هفته خودم رو کشتم ها...روزهای زوج پیاده روی...روزهای فرد استخر...اون هم تک و تنها...یه حالی میده...البته اگه یه آدم جدید همراهی کنه اونم حال میده...
ه


Comments: Post a Comment



This page is powered by Blogger. Isn't yours?