Saturday, February 24, 2007

 

بوي عيد

چهارشنبه مهمون داشتم. ممد آقا خونمون بود. ممد آقا اومده بود تا بالاسرم وايسه و مراقب باشه كه خوب خونه رو تمييز كنم. منظورم همون خونه تكونيه. بابت اين نظارت مبلغ بيست هزارتومان با احترام تقديم كردم. انصافا هم خوب مديريت كرد. همه جاي خونه از تمييزي برق ميزنه....اونقدر ازم كار كشيد كه هنوز بدنم درد ميكنه...آب اين سطل رو عوض ميكني آبجي؟ ...آبجي اينجا رو جارو بزن تا من روش رو دستمال بشكم...اين دستمالها رو ميشوري آبجي...آبجي بيا كمك كن اين مبلها رو بكشيم وسط...ميگم آبجي يه كم خسته شدم ميذاري يه سيگار روشن كنم...آبجي گرسنمه پس كي ناهار مياري... راهم خيلي دوره حالا كه ماشين داري منو تا يه جايي برسون خدا از خواهري كمت نكنه...اميدوارم ممد آقا از كارم راضي باشه و سال ديگه هم اگه زنده موندم بياد بهم بگه چيكار كنم وگرنه من بدون ممدآقا چيكار كنم؟؟؟؟؟؟
..
پ.ن : اون آزمايش پست قبل هم اي بد نبود اما بايد به فكر يه راه حل بهتر باشم. يه چيزي كه بايه پست هزارتا بازديد كننده بريزن اينجا. اااچرا ميخندي؟

Comments: Post a Comment



This page is powered by Blogger. Isn't yours?