Saturday, August 12, 2006

 

سینما؟؟؟؟؟؟؟؟

ديروز رفتيم سينما. فيلم زن بدلي. خيلي جالب بود. با اينکه به نظرم شبيه فيلم مرد خانواده نيکولاس کيج بود اما از ديدنش کلي لذت بردم. پيشنهاد مي کنم حتما ببينيدش. از اول تا آخر فيلم يه مشکلی داشتم. اونم اين بود که به صحنه هايي مي خنديدم که هيچکس نمي خنديد. من از خنده ريسه ميرفتم اما به ديگران که نگاه ميکردم عين خيالشون نبود ولی به نظر من اون صحنه ها خيلی خنده دار بودن طوری که الانم از فکرشون دوباره خنده ام ميگيره. رديف هفتم سينما نشسته بوديم. رو صندلي جلو يه دختر و پسر(مرد؟) نشسته بودن که حواسم به اونا هم بود. آقاهه شايد حداقل بيست سال از دختره بزرگتر بود.(تو سالن انتظار کامل ديد زده بودم) از نظر ظاهر هم اصلا به هم نميومدن. تمام مدت يه حرکاتي انجام ميدادن که نمي تونم بگم. وسطاي فيلم هم پاشدن و رفتن...ياد دو سه سال پيش افتادم که با بابک رفته بوديم سينما. يادم نيست کدوم سينما و چه فيلمي. وسطاي فيلم بود که صداي داد و بيداد يه خانم رو از پشت سرم شنيدم. همه برگشتن به سمت خانمه. معلوم شد يه دختر و پسر در همين وضعيت کنارش نشسته بودن. خانمه هم که فکر مي کرد يه نقطه ضعف از اونا پيدا کرده وحتما همه باهاش موافقن و اون دختر و پسر هم جرات نمي کنن جوابشو بدن هي صداش رو ميبرد بالاتر: خجالت بکشيد...اينجا سينما است اتاق خواب که نيست...خب اگه مي خوايد اين کارها روبکنيد چرا ميايد اينجا. بمونيد خونتون. آهان حتما خونه خالي نداريد مياد اينجا...خلاصه تا تونست داد و بيداد کرد. اون دوتا هم هيچي نمي گفتن. فقط از خجالت پاشدن رفتن. خانمه هم هي رو به بقيه ميکرد و همين حرفها رو ميزد و منتظر بود بقيه حرفاشو تاييد کنن. ولي هيچکس تاييدش نکرد. همه بيشتر از خانمه ناراحت شدن تا اون دو نفر...خلاصه وقتي ميريد سينما مثل بچه هاي خوب و مثبت فقط حواستون به فيلم نباشه. چند دقيقه يه بار سرتون رو بچرخونديد و نگاهي به دور و برتون بندازيد. شايد خبرايي باشه. حيفه بی نصيب بمونيد...ه

Comments: Post a Comment



This page is powered by Blogger. Isn't yours?