Tuesday, May 23, 2006

 

حرف بد

چند روز پیش تو اتوبان مدرس نزدیک خروجی صدر یه پسر جوون با یه مزدا زد پشت یه پیکان که راننده اش یه پیرمرد بود. درست کنار من. چون خیلی ترافیک بود و ماشینها با سرعت کم در حال حرکت بودن، پیکان هیچ صدمه ای ندید. هر دو پیاده شدن و وقتی که پسر جوون دید که اتفاق خاصی نیفتاده از پیرمرد معذرت خواهی کرد و رفت سوار ماشینش شد. اما پیرمرد شروع کرد به داد و بیداد و دعوا کردن. اون پسر شیشه ماشینشو داد بالا و صدای موسیقیش رو بلند کرد. یه موتور سوار هم راننده پیکان رو سوار ماشینش کرد. ماشینها آروم آروم درحال حرکت بودن اما اون پیرمرد در حالي كه تا كمر از شيشه ماشين بيرون اومده بود هرچی حرف (اگه اسمشو حرف بشه گذاشت) زشت بود حواله اون پسر کرد. حالا تمومش هم نمی کرد. تمام خانواده اعم از مادر، خواهر، عمه و...رو زیر و رو کرد. حرصم گرفته بود. می خواستم بهش بگم اگه زورت میرسه، اگه عرضه شو داری به خودش فحش بده چیکار به خانواده ش داری. اصلا نمی تونم درک کنم که وقتی یکی یه کار خلاف انجام میده به جای اینکه خودش رو محاکمه کنن یا اگه حرفی هم می خوان بزنن به خودشون بزنن هر تهمت ناروا رو به خانواده اش بزنن. همه اونقدر راحت از این کلمات استفاده می کنن انگار دارن سلام و احوال پرسی می کنن. در خیلی مواقع مثلا وقتی که تو تاکسی های خطی میشینم تا تاکسی پر بشه صدای راننده ها رو میشنوم که تو جملاتی که به عنوان شوخی و خنده مطرح می کنن از هر ده کلمه نه تاش حال آدم رو به هم میزنه. همین دیروز نزدیک بود سرویس ما و یه موتور سوار تصادف کنن. وقتی موتور سوار تونست خودش رو خیلی سریع کنار بکشه جلوی تمام افرادی که تو سرویس بودن و بيشترشون هم خانم بودن از همین کلمات نثار راننده بیچاره کرد. این چیزا خیلی زیاده. ما هم دیگه چشم و گوشمون پره. دیگه عادت کردیم. اصلا اگه یه روز تو خیابون نشنویم که دو نفر به هم از این حرفا بزنن تعجب می کنیم.
*
پ.ن.1 مگه خر، الاغ ، بیشعور یا خیلی فحشهاي دیگه كه با ادبى هستن چشونه که باید حتما از این لغات استفاده بشه. توهین توهینه دیگه.
ه
*
پ.ن.2 (داغ دام تازه شد...) اونوقت رفتن ما به استادیوم به خاطر فتوای علما ممنوع میشه مگه اینجوری نیست که هر روز کلی از این حرفا تو خیابون میشنویم، اونجا هم مثل خیابون...ه

Comments: Post a Comment



This page is powered by Blogger. Isn't yours?