Tuesday, January 24, 2006

 

وقتی قرار نباشه اتفاقی بیفته، هر کاری هم که کنی بازم نمی تونی سرنوشتت رو تغییر بدی. تا وقتی خدا نخواد، هر چقدر تلاش کنی، بازم همونی میشه که اون می خواد. وقتی مدرسه میرفتیم معلم دینی مدرسه هر چقدر که سعی کرد نتونست مبحث "جبر و اختیار" رو به بچه ها حالی کنه. همه ازش سئوال میکردن و مجبوربود یه جوابی هایی بده اما هیچ کس قانع نمی شد. فکر می کنم خودش هم خیلی به حرفهایی که میزد اعتقاد نداشت فقط چون تو کتاب اینجوری نوشته بود، مجبور بود که این جوابها رو بده. به هر حال من که باور نکردم و هنوز هم باور ندارم که می تونیم سرنوشتمون رو تغییر بدیم. یه زمانی یه چیزی از خدا می خواستم که براش کلی دعا کردم و هر کاری که می تونستم انجام دادم اما نشد. الان هم خیلی ها هستن دور و برم که خیلی چیزها رو از خدا می خوان و مدتهاست دارن برای خواسته هاشون دعا می کنن اما هیچ خبری نیست. می گن خدا صلاح مارو بهتر میدونه. اما مگه ما چقدر زندگی می کنیم که نصفه بیشترش رو باید تلاش کنیم و از خدا بخوایم و بعد هم نشه و حسرت بخوریم؟ خدا که اینقدر بزرگه چرا یه کاری نمی کنه که صلاح ما تو اون چیزی باشه که ما میخوایم نه اون چیزی که خودش دوست داره؟ بعضی وقتها دیگه دعا نمی کنم. میگم خدا که میدونه من چی میخوام پس اگه دلش بخواد بهم میده. بعضی وقتها هم قبل از این که بدونم چی میخوام بهم میده. با تمام این حرفها یه چیزی بهم ثابت شده اونم اینه که خدا خیلی منو دوست داره. س

Comments: Post a Comment



This page is powered by Blogger. Isn't yours?