Saturday, December 10, 2005

 

یه کار جدید

بالاخره موفق شدم. چند وقت بود که هی این در و اون در میزدم تا یه تغییری تو زندگیم ایجاد کنم. آخه چقدر صبح بیام سر کار و بشنیم جلوی کامپیوتر، تا شب؟ نه تغییری؟ نه تنوعی؟ خیلی همت کنیم یه پنجشنبه بریم شمال و جمعه برگردیم. این که نشد زندگی؟ این آلودگی هوا هم که بدتر باعث کسلی و خستگی شده. برای همین وقتی یکی از دوستام که از ترکیه جنس میاره بهم پیشنهاد داد که تو خونم شو لباس بزارم، هنوز حرفش تموم نشده بود قبول کردم. اونقدر ذوق کردم که شب اول تا صبح داشتم تو ذهنم نقشه می کشیدم. همش داشتم فکر می کردم که چی رو کجا بزارم؟ به چه کسایی خبر بدم؟ چی برای پذیرایی بزارم؟ شاید مسخره باشه ولی خیلی خوشحالم. قرار از امروز شروع کنیم. فکر کنم که تا دو سه روز دیگه همه چی آماده بشه. تازه اگه موفق بشیم و فروش خوبی داشته باشیم که خیلی عالی میشه. هر روز از کار جدیدم براتون میگم

Comments: Post a Comment



This page is powered by Blogger. Isn't yours?